میقات

إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

میقات

إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

شرح دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۱۰ ق.ظ

شرح دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)

 

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ دَلِیلاً؛

خدایا! یک راهی برای من پیدا بشود که تو از من راضی بشوی.

 در حدیث آمده است که اگر می خواهید بدانید که آیا خدا از شما راضی هست یا نه؟ به خودت نگاه کن ببین که آیا از خدا راضی هستی یا نه؟ اگر تو از خدا راضی هستی، خدا هم از تو راضی هست و اگر راضی نیستی و ته دلت اعتراض داری که چرا فلانی دارد و من ندارم، بدان که خدا هم از تو راضی نیست. غالب ما در زندگی این طور هستیم که می گوئیم چرا خدا به من مال و اموال و ... نداده و به فلانی داده است!؟

در روایت آمده است که «اَنتُم کَالمَرضَی وَ رَبُّ العَالَمِین کالطَبیب؛ شما مثل مریض هستید و خدا هم مثل طبیب است». [مستدرک الوسائل، ج 3، ص 177] الان در بیمارستان ها در یک اتاق ده نفر یا بیشتر بستری هستند و طبیب به هر یک دستور العمل خاص او را می دهد و هر مریضی برنامه غذایی خاصی دارد، بعضی از مریض ها هم برنامه پرهیز از غذاهای خاص را از طرف دکتر دریافت می کنند، اگر طبیب گفت: به آقای فلانی فلان غذای خاص را ندهید، آیا مریض با دکتر گلاویز می شود و شکایت می کند که چرا من نباید غذای مورد علاقه ام را بخورم؟ یا اطاعت می کند و تشکر؟ اگر عاقل باشد از دکتر تشکر می کند و هیچ چون و چرایی نمی کند، نسبت ما هم بخدا مثل همان طبیب و مریض هست و ما هم باید از خدا تشکر کنیم بخاطر خیلی از ندادها، اگر می بینم که باجناق و فامیلم  مال و اموال فراوان دارند و من ندارم خداوند مصلحت من را می خواسته است، اگر از خدا راضی شدی خدا هم از تو راضی می شود.

حکایت

شیخ عباس قمی(ره) در کتاب سیر المنازل، مقامات العلیه داستانی نقل می کند: [کشکول شیخ بهایی، ج 1، ص 219]، عابدی بود که در کوه های لبنان عبادت می کرد و هر شب از عالم غیب برای او افطاری آماد می شد، تا این که شبی برای او افطاری نیامد و این شخص عابد از کوه پایین آمد و در خانه گبری رفت و در آن جا هم سگی زندگی می کرد؛ عابد از گبر تقاضای نان نمود و آن گبر کافر سه قرص نان به او داد، سگ به دنبال عابد آمد و عابد یکی از سه قرص نان را به او داد، ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و ناچار قرص دوم نان را هم به سگ داد، ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و بالاخره عابد عصبانی شد و گفت: تو چقدر بی حیا هستی؟! من از صاحب تو سه قرص نان گرفته ام و دو تای آن را به تو داده ام ولی باز هم تو مرا رها نمی کنی؟! سگ بصدا درآمد و گفت: تو بی حیا هستی، من سالها بر در خانه این گبر بوده ام و خیلی وقت ها به من غذا نداد، ولی با وجود این او را رها نکردم ولی تو یک شب بی غذا ماندی از پای کوه آمدی در خانه گبر.

وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً؛

خدایا! کاری کن که شیطان در ماه رمضان و بعد از آن به من راه پیدا نکند.

حالا اگر بخواهیم شیطان به ما راه پیدا نکند چه باید کرد

راههای دفع شیطان

 در حدیث آمده است، سه طایفه اند که شیطان با ایشان کار ندارد:

  1. کسی که یاد خدا باشد؛
  2. کسانی که در سحرها استغفار می کنند؛
  3. کسی که از خوف خدا گریه می کند. [مستدرک الوسائل، ج 12، ص 147]

 

وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلاً

خدایا بهشت را منزل من قرار بده و آسایشگاه ما را بهشت قرار بده؛ اگر با ایمان از دنیا بروید شفاعت شامل حالتان می شود و اهل بهشت می شوید

 

یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِین

ای خدایی که حوایج طالبین را برآورده می کنی.

  • سید حمید هاشمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی