حضرت رقیه 2
حضرت رقیه
پس از تحقیق و بررسی به نظر می رسد نام اصلی حضرت، فاطمه بوده باشد؛ چون از یک سو امام حسین علیه السلام به نام های پدر و مادر خویش یعنی علی و فاطمه بسیار علاقه مند بود و همه فرزندان پسر خود را علی (علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر) و همه دختران خود را فاطمه نامید. از سوی دیگر، نام رقیه در منابع تاریخی بسیار به ندرت به چشم می خورد. از این رو نام دختر خردسال امام حسین علیه السلام فاطمه بوده و مادرش ام اسحاق دختر طلحة بن عبدالله تیمیه است. (اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، 2/250)
شیخ مفید در الارشاد ص 138 درباره مادر ایشان نوشته است که پیش تر همسر امام حسن مجتبی علیه السلام بود و پس از شهادت ایشان و به وصیت امام حسن علیه السلام به عقد امام حسین علیه السلام درآمد.
ولادت حضرت
درباره سال و محل ولادت آن حضرت در منابع تاریخی چیزی به ثبت نرسیده است، مگر در یک مورد که ولادت ایشان را بین سال پنجاه و هفت و پنجاه و هشت هجری در مدینه ذکر کرده اند. (ربانی خلخالی، ستاره درخشان شام، ص219)
درباره سن حضرت نیز در منابع تاریخی اختلاف است:
1. برخی ایشان را سه ساله معرفی کرده اند (طریحی، المنتخب، بیروت، ص136؛ شاه عبدالعظیمی، الایقاد فی وفیات النبی و الزهراء و الائمة اجمعین، ص179) و سال ولادت ایشان را سال پنجاه و هشت دانسته اند.
2. برخی ایشان را چهار ساله دانسته اند (طبری، کامل بهایی، 2/ 179) و بر این باورند که آن حضرت در سال پنجاه و هفت به دنیا آمده است.
وفات حضرت
درباره وفات آن حضرت، همه منابع اتفاق نظر دارند و سال وفات ایشان را ماه صفر سال 61 هجری نوشته اند؛ اما این که در کدام روز از ماه صفر، محل اختلاف است:
1. دسته ای از منابع، روز وفات آن حضرت را پنجم صفر ذکر کرده اند. (نیشابوری، تقویم شیعه، ص34)
2. دسته ای دیگر، ده صفر دانسته اند. (ربانی خلخالی، ستاره درخشان شام، ص219)
اما در منابع تاریخی معتبر، درباره تاریخ دقیق وفات آن حضرت به زمانی مشخص اشاره نشده است. بنابراین می توان گفت وفات ایشان در ماه صفر سال 61ق رخ داده، ولی درباره این که در کدام روز از ماه صفر، به سبب غیر معتبر بودن هر دو دیدگاه، تاریخ دقیقی در دست نیست.
محل وفات حضرت
درباره محل وفات آن حضرت دو دیدگاه وجود دارد:
1. برخی منابع، آن را خرابه شام ذکر کرده اند:
منقول است که طفلی از حضرت امام حسین علیه السلام در خرابه شام، از دیدن سر پدر بزرگوارش از دنیا رفت. (یزدی خراسانی، شعشعة الحسینی، 2/171؛ ارجستانی، انوار المجالس، ص 161)
2. دسته ای دیگر از منابع، محل وفات ایشان را خانه یزید بیان کرده اند:
روایت شده که وقتی آل الله و آل رسول او در شهر شام بر یزید واردشدند، وی خانه ای را به آنها اختصاص داد و آنها در آن، به سوگواری پرداختند. (طریحی، المنتخب، بیروت، ص136؛ طبری، کامل بهایی، 2/179)
چگونگی وفات حضرت
درباره چگونگی وفات نیز دو دیدگاه وجود دارد:
1. بلافاصله با دیدن سر بریدۀ پدر جان داد:
سری دید در آن طبق نهاده، آن سر را بر داشت و نیک در آن نگریست. سر پدر خود را بشناخت. آهی از سینه بر کشید و روی در روی پدر مالید و لب خود بر لب وی نهاد و فی الحال، جان شیرین بداد. (طریحی، 136؛ واعظ کاشفی سبزواری، روضةالشهداء، ص 389)
2. چند روز پس از دیدن سر بریدۀ پدر از دنیا رفت. (طبری، کامل بهایی، 2/179)
بنابراین وفات آن حضرت، در ماه صفر سال 61 هجری، در خانه یزید و چند روز پس از دیدن سر بریدۀ پدربزرگوارش بوده است.
***
جسمم، ضعیف و روحم، سرگرمِ بالُبال است
دور فراق، طی شد، امشب، شبِ وصال است
تا یافتم طبق را، دیدم جمال حق را
باید به سجده افتم، این وجه ذوالجلال است
هنگام شب، که دیده، خورشید در خرابه؟
این قرص آفتاب است یا ماه، یا هلال است؟
اکنون که یارم آمد، از ره نگارم آمد
هم ماندنم، حرام است، هم رفتنم، حلال است
افتادم از صدا و سر، مانده روی قلبم
جانم، ز دست رفت و چشمم، بر این جمال است
سر روی سینۀ من، مانند سورۀ نور
تن، از سم ستوران، قرآنِ پایمال است
عمر سهسالۀ من، کوتاه بود، چون گل
دوران انتظارم، هر دم هزارسال است
هر شب، به خواب دیدم، جان دادنِ خودم را
امشب، شهادت من، نه خواب، نه خیال است
در سنّ خردسالی، مردِ جهاد بودم
این صورت کبود است، زیباترین مدالم
میثم به جان زهرا، بنویس از لب من
من کشته حسینم، این است وصف حالم
- ۹۹/۰۶/۰۳